سیری در جهان بینی دکتر فیروز نجومی (2)
شین میم شین شین میم شین

 

دین را باید بدادگاه بکشانیم

حکم پنجم
براستی رابطه ی آیت الله خامنه ای و یا ولایت فقیه با دین چیست؟

• از شیوه طرح سؤال دکتر نجومی می توان به متد و اسلوب بررسی ایشان پی برد:
• ایشان دنبال رابطه فردی به نام خامنه ای با دین می گردند.

• ایشان به زبان فلسفی از منفرد مشخص آغاز به تحلیل می کنند.

• این بدان می ماند که کسی برای بررسی مثلا درختان از نارون حیاط خانه خویش آغاز کند.
• اما با شناخت نارون منفرد خاص حتی نمی توان به شناخت طبقه نارون ها (عام) نایل آمد، چه برسد به شناخت درختان.
• این همان متد و اسلوب بررسی آخوندی است که دکتر نجومی به خدمت می گیرند.
• این همان جهان بینی ایدئالیستی مذهبی است که دکتر نجومی نمایندگی می کنند:
• تنها فرقی که میان مهپاره ایشان و ماه آخوندها وجود دارد، این است که ایشان راه نجات را در محاکمه، نفی و امحای دین (بمثابه فرمی از شعور اجتماعی) می دانند و آخوندها در تأیید، احیا و اثبات دین.

• این همان تعریف کلاسیک ایدئالیسم است:

• ایدئالیسم شعور را بر وجود، روح را بر ماده مقدم می داند.
• ایدئالیسم شعور را خالق وجود، روح را خالق ماده می داند.
• ایدئالیسم برای تغییر وجود اجتماعی از تغییر شعور اجتماعی آغاز می کند، برای تحول ماده و مناسبات اجتماعی مادی از تغییر شعور و مناسبات معرفتی آغاز می کند.

• دکتر نجومی خیال می کنند که اگر دین کذائی ریشه کن شود (ماخنوی آنارشیست در روسیه نیز چنین خیال خامی را در سر می پرورد) همه مسائل و معضلات اجتماعی حل می شوند.

• بی اعتنا به این حقیقت امر که چیزهای مادی را فقط با قهر مادی می توان از بین برد.

• بی اعتنا به این حقیقت امر که دین و دیگر باورها نه چیزهای متکی به خود، نه اولین، بلکه متکی به غیرند، ثانوی اند.
• بی اعتنا به این حقیقت امر که شعور اجتماعی انسان ها انعکاس وجود اجتماعی آنها ست:
• به قول فویرباخ حکیم ماتریالیست آلمانی:
• «طرز تفکر در کوخ با طرز تفکر در کاخ تفاوت دارد!»
• شیوه زیست انسان ها تعیین کننده شیوه تفکر آنها ست، گیرم که شیوه تفکر نیز بر شیوه زیست تأثیر متقابل می گذارد.

• برای بیان دقیقتر این حقیقت امر، بهتر است که دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی را در نظر بگیریم و نقش تعیین کننده را از آن وجود اجتماعی بدانیم.

• آنگاه برای تغییر جامعه و جهان باید قبل از همه ساز و برگ مادی و معنوی لازم را برای تغییر وجود اجتماعی مهیا کنیم تا زمینه مادی لازم برای تغییر شعور اجتماعی نیز پدید آید.
• و گرنه با پند و اندرز انتزاعی نمی توان انسان و جامعه و جهان را تغییر داد.

• دین مولد ذلت اجتماعی نیست، بلکه خود مولود ذلت اجتماعی است، نتیجه و انعکاس خودویژه ذلت اجتماعی است.

• این در وهله اول، توسعه نازل نیروهای مولده جامعه است که سبب ذلت مادی و معنوی انسان ها می شود.

• این سطح نازل نیروهای مولده هر جامعه است که انسان ها را در جهل نگه می دارد و باور به خرافه و دین را سبب می شود.
• گیرم که میان وجود و شعور رابطه دیالک تیکی برقرار است، یعنی خود شعور اجتماعی وارونه در وجود اجتماعی متقابلا تأثیر می گذارد.

• دکتر نجومی، ظاهرا به زبان عوام الناس، اول می خواهند که دین را نیست و نابود کنند، تا طرز تفکر مردم عوض شود، بعد انسان های بی دین جامعه را عوض کنند.

• آخوندها هم ماهیتا همین ایده را نمایندگی می کنند:
• آنها بسان دکتر نجومی، بظاهر می خواهند که اول مردم پارسا و پاکدامن شوند تا انسان های پارسا و پاکدامن جامعه ای پاک و پاکیزه بسازند.

• ایدئالیسم در فرم های گونه گون خود دو هزار سال آزگار است که همین نسخه نجات را بکرات می پیچد و در اختیار عوام قرار می دهد، تا وضع تحمل ناپذیر موجود را کنسرو کند، ماندگار سازد.

• برتولت برشت، حکیم تیزهوش آلمانی، بحق دست به اعتراض بلند می کند و می خواهد بداند که چگونه می توان رود را پاک و پاکیزه نگه داشت، اگر بستر رود آلوده باشد!

• اما بگذریم و دنبال جوابی به سؤال دکتر نجومی بگردیم:
• رابطه خامنه ای با دین!

• ما خامنه ای را از زندان انفرادی اش آزاد می کنیم و در ماهیت عامش زیر ذره بین قرار می دهیم:

1
خامنه ای به مثابه آخوند

• خامنه ای یکی از عناصر روحانیت شیعی است.
• روحانیت شیعی به مثابه کل چیست؟
• روحانیت یک نهاد اقتصادی ـ اجتماعی، مادی ـ معنوی است.
• بیش از 20 درصد اراضی ایران در زمان انقلاب سفید در تحت مالکیت نهاد روحانیت قرار داشته است.
• املاک و مستغلات و موقوفه ها نیز احتمالا بدان اضافه می شوند.
• روحانیت از دیرباز یکی از ستون های اصلی فئودالیسم بوده است (جنبه اقتصادی ـ اجتماعی و یا مادی روحانیت)
• روحانیت اما در عین حال، نهادی معنوی است، نهادی ایدئولوژیکی است و نظام اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی را با استفاده از تئوری و متدئولوژی مذهبی (ایدئالیستی) برای افکار عمومی جامعه توجیه کرده و مشروعیت بخشیده است.
• در نهاد روحانیت ماده و روح به وحدت دیالک تیکی می رسند:
• روحانیت، طبقه و ایدئولوژی همزمان است:
• تبلور مناسبات مالکیتی فئودالی و ایدئولوژی فئودالی است.
• خامنه ای یکی از این فئودال های ایدئولوژیکی است، یکی از اربابان روحانی است، دیالک تیک مادی و معنوی است.
• رابطه خامنه ای با دین، رابطه فعال و ارگانیک ماده با روح است.
• خامنه ای به مثابه ارگانی از ارگانیسم فئودالی روحانیت (ماده) همزمان مبلغ و مدافع ایدئولوژی فئودالی است.
• در وجود خامنه ای ها بخشی از زیربنای فرماسیون فئودالی با بخشی از روبنای ایدئولوژیکی آن به هم می رسند.

2
خامنه ای به مثابه ولی فقیه

• خامنه ای به مثابه ولی فقیه در رأس هرم هیئت حاکمه (دولت بورژوائی) است.
• خامنه ای نماینده طبقه حاکمه است، مجری اراده بورژوازی حاکم است و ضمنا اراده بورژوازی حاکم را به حساب اراده الهی جا می زند، تا بتواند به رسالت طبقاتی خود جامه عمل بپوشاند.

• اکنون دیالک تیک زیربنا و روبنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بهتر خودنمائی می کند:

• خامنه ای زیربنای کاپیتالیستی جامعه (مناسبات تولیدی سرمایه داری) را با روبنای ایدئولوژیکی فئودالی ـ مذهبی ـ خرافی ـ شبه بورژوائی پیوند می زند:
• بنظر ما تضاد شعله ور کنونی (حتی از زمان شاه) در کوره دیالک تیک زیربنا و روبنا شعله می کشد:
• مناسبات تولیدی سرمایه داری (بمثابه زیربنا) به تشکیل و تقویت و توسعه روبنای ایدئولوژیکی درخور نیاز دارد:

• مراجعه کنید به دیالک تیک زیربنا و روبنا.

• اشکال کار اما از همان زمان شاه این است که زیربنای کاپیتالیستی فاقد روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی است.

• به جای روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی در ایران روبنای ایدئولوژیکی فئودالی ـ روحانی ـ خرافی و چه بسا برده داری جا خوش کرده است و دست بردار نیست.


• درد این است که بورژوازی حتی در مقیاس بین المللی دیگر نمی تواند از لیبرالیسم به عنوان ایدئولوژی طبقاتی خویش دفاع کند.

• یکی از متین دفتری ها در تلویزیون خارج از کشور تنها چیزی که از لیبرالیسم برای گفتن داشت، عنوان فرانسوی کتاب مونتسکیو (روح القوانین) بود و بس.

• شاه پس از انقلاب ضد فئودالی سفید، بر ضد ایدئولوژی فئودالی به مبارزه پرداخت، ولی نه با تسلیحات ایدئولوژیکی دموکراتیکی ـ لیبرالیستی، بلکه با تسلیحات غیرعلمی از قبیل تحقیر و توهین.

• دربار هم مثل دکتر نجومی مایل به دادگاهی کردن دین بود.
• ولی شعور اجتماعی را ـ خواه غلط و خواه درست ـ نمی توان از بین برد، بی آنکه قبلا و یا ضمنا جایگزینی برایش تهیه شده باشد.

• تنها نیروئی که می توانست، دین و خرافه را به مصاف ایدئولوژیکی بکشد و با جهان بینی علمی نوینی جایگزین سازد، حزب طبقه کارگر ایران بود که کمترین اجازه عرض اندام نداشت.
• دربار با ایدئولوژی آنتی کمونیستی صادراتی خویش عملا آب به آسیاب روحانیت و ارتجاع فئودالی ریخت.

• فاجعه دیرین کماکان ادامه دارد.


• اوپوزیسیون بورژوائی کنونی نیز نمی تواند به دفاع راستین از لیبرالیسم بورژوائی آغازین برخیزد.

• اوپوزیسیون بورژوائی کنونی نیز از آبشخور آنتی کمونیسم و مذهب آب می خورد.
• اینکه دکتر نجومی چه نسخه نجاتی برای ارائه دارند، باید در طی این بررسی کشف شود.

حکم ششم
و یا رابطه هریک از سران و ماموران حکومت از رئیس جمهور گرفته تا سران سه قوا و فرماندهان انتظامی و امنیتی با دین، چه می تواند باشد.

• چنین سؤالاتی را کسی طرح می کند، که دنبال جواب نمی گردد.
• چون برای پاسخ به این پرسش بی ارزش باید تک تک افراد مورد نظر زیر ذره بین تحلیل قرار گیرند.

• وقتی طبقه ای زمام امور را بدست می گیرد، ایدئولوژی او (در این مورد بخصوص مذهب شیعه) به ایدئولوژی حاکم بدل می شود و در جوار مؤمنین بدان، خیل عظیمی از دیگر اعضای جامعه به تبعیت از آن ایدئولوژی تظاهر می کنند و تمیز سره از ناسره کار بسیار دشواری می گردد.

• علاوه بر این، پاسخ به چنین سؤالات بیهوده ای، هیچ گرهی را باز نمی کند.

حکم هفتم
آیا بدرستی روشن است که در مدیریت و تصمیم گیری های این صاحبان قدرت، دین چه نقشی بازی می کند؟

• برای پاسخ به این پرسش دکتر نجومی باید دو دست افزار دیالک تیکی را به خدمت گرفت:

1

• دیالک تیک مادی و معنوی را

2

• دیالک تیک پراتیک و تئوری را

*****

1
دیالک تیک مادی و معنوی

• به عبارت دیگر باید دیالک تیک مادی و معنوی را به شکل دیالک تیک «مدیریت و تصمیم گیری های این صاحبان قدرت» و دین بسط و تعمیم داد.

• در دیالک تیک مادی و معنوی نقش تعیین کننده از آن مادی است.

• در پاسخ به پرسش دکتر نجومی می توان گفت که دین ویولون دوم را می نوازد، نقش درجه دوم دارد.

• منافع مادی خشک ترین و جامدترین جزم های مذهبی را چندان و چنان کج و کوله می کند که آب به آسیابش بریزند.

• شاید فونکسیون اصلی ولایت فقیه همین کج و کوله کردن جزم های مذهبی است، تا اینجا برای بی سر و سردار کردن طبقه کارگر فتوای قتل عام دهد و آنجا برای پر کردن کیسه نو دولتان گنجیه هزاران ساله کشوری را حراج کند.

• به عبارت روشنتر، دین بهانه ای دیرآشنا بیش نیست که ذوالفقار مولای متقیان را در خاطر زنده می کند، شمشیر دو لبه و یا شاید ده لبه است و بسته به اوضاع و احوال قابل استفاده دلخواه.


• اگر هم دکتر نجومی دین را نیست و نابود کند، منافع مادی بهانه های دیگر را اختراع خواهد کرد.


2
دیالک تیک پراتیک و تئوری

• در حالت ایدئال، یعنی اگر دولتمداران انسان های متقی و پارسا باشند و فقط به ساز دین برقصند، آنگاه می توان دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک مدیریت و تصمیمگیری و دین بسط و تعمیم داد.

• آنگاه تئوری چراغ راه پراتیک خواهد بود و چون دین تئوری عهد عتیق است و قادر به انعکاس درست واقعیت عینی نیست، دولت مربوطه را به کژراه سوق خواهد داد و دچار بحران خواهد ساخت.


• داشتن چراغی به نام دین در کوره راه های بغرنج زندگی فقط می تواند دردسرزا باشد.


*****

• دکتر نجومی در این حکم، چنان از دین کذائی سخن می گویند که انگار سوبژکتی است، انگار فعال مایشاء است.
• ایشان مثل شعرای قرون وسطای ایران، از نقش بازی دین سخن می گویند.

• دین فقط فرمی از شعور اجتماعی است و لاغیر.

• تئولوژی تشیع اوپورتونیستی ترین، انعطاف پذیرترین و بی پرنسیپ ترین ایدئولوژی ها ست.
• مبلغ دیرین تقیه و تظاهر است.
• ایدئولوژی ئی سرتاپا پراگماتیستی است، آنسان که حتی از اشاعه سفر ولی فقیه به آسمانها و تشکیل جلسه با خضر و امام زمان کوتاهی نمی کند.

• حتی جزمگراترین روحانیت شیعه در این فرم ایدئولوژیکی تق و لق می تواند بنا بر اقتضای حال و مصالح طبقه حاکمه گاه این محتوا را پر می کند و گه آن را.


• مشخصه اصلی همه ایدئولوژی های جوامع طبقاتی اصولا شلختگی آنها ست، بی پرنسیپی مطلق آنها ست، خصلت پراگماتیستی تهوع آور آنها ست.


• حمله ارتش آلمان فدرال در ناتو به یوگوسلاوی نه تنها با قانون اساسی آلمان در تضاد عریان قرار داشت، بلکه با قانون اساسی خود ناتو نیز.


• هرچه به نفع طبقه حاکمه باشد در فرم های ایدئولوژیکی از قبیل دین به عنوان حقیقت مطلق بسته بندی می شود و هر چه به زیان آن باشد، به عنوان باطل مطلق.

• آنچه مطلقا رعایت می شود تقدس مالکیت خصوصی است، تقدس منافع استراتژیکی طبقه حاکمه است و لاغیر.

• طرح این چنین پرسش هائی کمکی به فهم مطلب نمی کند.

• هرگز نمی توان از نقش ثابت و همیشه همان فرمی از شعور اجتماعی سخن گفت.


آنچه در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده را بازی می کند، نه فرم، بلکه محتوا ست.

ادامه دارد

August 24th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي